وقتی بوچ کسیدی پرآوازه و دارودسته خطرناک و تبهکار او دست به سرقتی بزرگ از قطار می زنند، پینکرتون های افسانه های برای پیدا کردن آن ها گروه جایزه بگیری را اجیر می کنند.
وقتی نیکول اتکینز به دانشگاه برمی گردد، رابطه قبلی با یک استاد متاهل آخرین چیزی است که به ذهنش می رسد. با این حال، شخص دیگری در دانشگاه چشمش به نیکول است، کسی که تمام اسرار او را می داند.