ویکی با مادرش، جوآن و پدرش جیمی زندگی می کند، مردی که در تلاش برای یافتن جایگزین خود است. هنگامی که خاله ویکی، جولیا، پس از آزادی از زندان می رسد، حضور او گذشته را به شیوه ای خشونت آمیز و جادویی بازمی گرداند.
یک راهبه قرن هفدهم در ایتالیا که از دیدگاه های مذهبی و وابسته به عشق شهوانی رنج می برد. او از فردی کمک می گیرد اما رفته رفته رابطه این دو زن به یک رابطه ی عاشقانه تبدیل می شود…