چهار معتاد به الکل که مشغول حمل مشروب غیرقانونی در سراسر لهستان هستند، درمانگر خود را ربوده و یک مامور گمرک در تعقیب آنها برای کشف محموله غیرقانونی است. مشکلات زمانی شروع میشود که وضعیت در طول سفر خطرناکشان از کنترل خارج میشود.
داستان پروفسور ویلکزور که همسر و دختر مورد علاقه اش از او جدا شده اند. به دنبال فراموشی توسط الکل و مستی است. در جریان دعوا در یک میخانه حومه شهر، او به شدت از ناحیه سر مجروح می شود و حافظه خود را از دست می دهد.
آندری باران، ستوان شبه نظامی شهروندان، به سخت ترین پرونده ای که تا به حال در زندگی حرفه ای خود با آن روبرو بوده است، گمارده می شود. به نظر می رسد هیچ کس نمی خواهد که او این معما را حل کند.
نک زندگی آرامی را میگذارند و کاملاً تابع همسرش می باشد. در حالی که همکاران نک خارج از شهر هستند او باید در اداره بماند و تا دیر وقت کار کند. تا اینکه یک کلمنتاین، یک زن بلوند و جذاب او را جهت انجام ماموریتی می رباید و...