داستان واقعی نجیب محمد، کارگر مهاجر هندی را روایت می‌کند که به عربستان می‌رود تا پولی به دست آورد و زندگی بهتری برای خود و خانواده‌اش فراهم کند. اما....

ماموریت دقیقه نودی کارآگاه نایت در روز استقلال این است که با وجود زمان اندکش، جلوی یک تکنیسین پزشکی آشفته را بگیرد که خودش را پلیس جا زده است.

یک قاتل ماهر قرارداد نهایی خود را می‌بندد و باید هفت نفر را در سرتاسر جهان بکشد اما متوجه می شود اهدافش، قاتلانی همانند خودش هستند و برای کشتنش استخدام شده اند. تنها شانس او برای زنده ماندن، کشف مغز متفکر پشت این نقشه مرگبار است و ...

زنی که گرفتار بیهوشی ها و رویاهای عجیب و غریب شده است، متوجه می‌شود که در یک سری حلقه‌های زمانی گیر کرده است که احتمالاً مربوط به نامزد مرموز جدیدش است و ...

زمانیکه ماهرترین مامور سی آی ای که هویتش برای هیچکس آشکار نیست، به صورت تصادفی رازهایی تاریک درباره سی آی ای را آشکار می کند، یکی از همکاران سابق او جایزه ای برای کشتنش تعیین می کند و باعث آغاز جستجویی جهانی توسط قاتلان حرفه ای برای یافتنش می شود.

در شب هالووین، گروهی از خلافکاران مسلح در حین یکی از سرقت های خود، یک مامور پلیس را زخمی و سپس به نیویورک فرار می کنند. در پی این ماجرا، کارآگاه نایت تصمیم می گیرد تا آنها را دستگیر کند، اما...

روایت سرآغاز رابطه عاشقانه در سال 1995 که تنها 96 ساعت پس از آشنایی، سرانجام به ازدواج ختم شد.

داستان در مورد فردی به نام رابرت است که توسط سه مرد گروگان گرفته می شود، این سه مرد اعتقاد دارند که رابرت با همسران آنها رابطه داشته و ... * آپدیت: زیرنویس فارسی اختصاصی اضافه شد.

داستان فیلم پس از یک رخداد غیر طبیعی و منقرض شدن نسل بشر را نشان میدهد . جایی که یک دختر فراری و یک شکارچی شجاع به بیابان خطرناکی میروند تا بتوانند نسل بشر را نجات دهند و …

داستان فیلم در موردِ یک خانواده در طول چهار نسل است. زنی بنام "جوی" یکی از اعضای این خانواده است که تلاش می کند تا بنیانگذار یک کسب و کار عظیم خانوادگی باشد و...

داستان فیلم که برگرفته از یک رویداد واقعیست، درباره اتفاقات سال 1950 است که طی آن و در یک مسابقه فوتبال، ایالات متحده آمریکا با نتیجه 1-0 تیم ملی انگلستان را در شهر بلو هوریزنته در کشور برزیل شکست میدهد. ذکر شود که تا به حال تیم ملی ایالات متحده آمریکا قهرمان جام جهانی فوتبال نشده است و این فیلم درباره پاره ای از نظرات مردم درباره تیم ملی آن زمان است...

مَردی زیبا، جذاب و ثروتمند به نام "کوین فیلدز" (وارتان)، با دختری به نام "شارلت" (لوپز) آشنا می شود و حس می کند که بخت با سروصدای زیاد در خانه اش را زده است. اما مشکل این جاست که مادر "کوین"، "وایولا فیلدز" (فاندا)، مجری سرشناس تلویزیونی، تازه از کار بی کار شده و حاضر نیست پسرش را با کسی تقسیم کند...

ستوان «واترز» ( بروس ویلیس ) فرمانده تیم ویژه ای است که افرادش را به جنگل های نیجریه می برد تا دکتر «لنا کندرکس» ( مونیکا بلوچی ) را آزاد کند. اما آن ها در میابند که کندرکس تنها در صورتی همراهشان می آید که 70 پناهنده دیگر را نیز نجات دهند.

یک مرد زخمی توسط یک ماهیگیر از آب گرفته میشود. او که حافظه‌اش را از دست داده، از مامورینی که قصد جانش را دارند می گریزد و سعی دارد خاطراتش را به یاد آورد. * نسخه دوبله پارسی (صداوسیما) بدون حذفیات اضافه شد | سینک اختصاصی

در یک گروگان گیری، قطاری که از کنترل خارج شده، در اختیار گروهی تروریست دارای سلاح های بیو شیمیایی افتاده است. مامور کریستف (ون دام) به تنهایی ارتشی می شود تا با آنها مقابله کند و جان مسافران قطار را نجات دهد...

استان سریال در مورد یک مادر 20 ساله تنها می باشد، که در تلاش برای پیدا کردن تعادل در زندگی و شغل اش است...

داستان در بازه زمانی یک سال پس از حمله تروریسی به اودسا، تگزاس جریان دارد. این حمله باعث نابودی شهر شد و دولت کسانی را که دارای قدرتهای خارق العاده هستند را مقصر می داند بنابراین آنها مجبور به زندگی پنهانی و یا فرار شدند. دو مورد از این شورشیان به نامهای "لوک" و "جوآن" به دنبال انتقام دوستان از دست رفته خود هستند...

این سریال علمی تخیلی و خانوادگی می باشد که داستان زندگی یک خانم فضانوردی را نشان می دهد که به خاطر ماموریتش یک سال تمام را در فضا سپری کرده و حالا پس از بازگشت تلاش می کند تا با همسر مخترعش و پسرش ارتباط برقرار کند ولی اتفاقاتی که در فضا برای او افتاده است ممکن است خطری جدی ررای فرزندش و شاید تمام بشریت باشد...

اولیور کووین یک پسر عیاش و خوش گذران است و همیشه باعث بوجود امدن مشکلات زیادی میشود وی با دوست دختر خود هم رفتار بدی دارد.در یکی از سفر های دریایی کشتی او غرق میشود و همه فکر میکنند که او مرده است ولی او از این حادثه جان سالم بدر برده و در یک جزیره به مدت پنج سال زندگی میکند.بعد از این مدت او از جزیره نجات پیدا میکند و به شهر خود باز میگردد .الیور سعی میکند تا با خانواده و دوست دخترش که دوباره با او وارد رابطه شده است مثل گذشته رفتار کند ولی او دیگر همان الیور سابق نیست و تغییر کرده است.او شب ها لباس مخصوص خود را میپوشد و با تیر کمان خود به شکار تبهکار ها و کمک به مظلومین میرود.