پس از سقوط یک شی عجیب از آسمان به یک مزرعه که منجر به مرگ پدر خانواده میشود، خواهر و برادری به نامهای اوج و امرالد تلاش میکنند تا شواهدی مبنی بر وجود یک شی پرنده ناشناس که بر روی رفتار انسانها و حیوانات تاثیر میگذارد، پیدا کرده و…
داستان این فیلم دربارهی یک سگ سورتمهای میباشد که در آلاسکا زندگی میکند ، طولی نمیکشد که این سگ در شرایطی قرار میگیرد که باید برای زنده ماندن بجنگد و…
داستان قسمت چهارم درست پس از بشکن تانوس و ناپدید شدن نیمی از جهان روایت میشود. حال گروه انتقامجویان که نیمی از اعضایش را از دست داده است ، باید دوباره متحد شده و با کمک یکدیگر ناپدیدشدگان را بازگردانند و آنها را دوباره زنده کنند. اما…
انتقامجویان که از هم گسستهاند ، دوباره با هم متحد میشوند و به نیروهای نگهبانان کهکشان میپیوندند تا با تانوس که به دنبال تصاحب همهی سنگهای ابدیت و حکمرانی بر فضا ، زمان و واقعیت است ، مقابله کنند...
داستان فیلم “مربع” در استکهلم میگذرد و دربارهی مدیر یک موزهی هنری معتبر است. «کریستین (کلز بنگ)» بلندقد و بیعیب و نقص، با فریم عینک قرمز و موهای به عقب کشیدهاش، شمایل «پیرس برازنان» جوان را در ذهن تداعی میکند. او اعتماد به نفس بی حد و مرزی دارد ولی از همان صحنهی نخست، ماجرا بر خلاف میل او پیش میرود که این هم دو دلیل دارد. همان گونه که بعدا مشخص میشود، کریستین کمی احمق است و فرم حماقت او به نحویست که چشمانش را بر این حقیقت بسته که تا چه حد انسان منافق و منفعلی است.
"سزار" و ارتش میمونها وارد یک درگیری تحمیلی و مرگبار با ارتش انسانها به هدایت "کولونلی" بیرحم میشوند. به دنبال تلفات غیرقابل تصور ارتش میمونها، "سزار" در کشاکشی نزدیک با غریزهی تاریک خود، برای گرفتن انتقام گونهی میمونها آماده میشود. چرخ روزگار در نهایت "سزار" و "کولونل" را در نبردی حماسی برای آیندهی هر یک از گونهها و تعیین سرنوشت این سیاره رو در روی یکدیگر قرار خواهد داد...
داستان فیلم روایتگر نخستین درگیریها و نبردهای میان انسانها و اورکها در جهانی به نام "آزروث" است و نگاهی به هردو طرف درگیری خواهد داشت. اورکها از سرزمین خود "درائنور" برای یافتن دنیایی بهتر کوچ کردهاند و پا به "آزروث"، سرزمین انسانها گذاشته اند. با ورود اورکها و رویارویی انسانها با آنها، "آزروث" به آستانهی جنگ کشیده شده است.
"تورین" گنجی به دست می آورد و دوستی و غرور را قربانی می کند تا این گنجینه را حفظ کند. بیلبو به سراغ او می آید تا به وی یادآوری کندکه جدایی آنها از یکدیگر تا چه حد می تواند برای کل سرزمین آنها خطرناک باشد. اما او از خطر بزرگتری که آنها را تهدید می کند، بی خبر است. هیچ کس جز گاندالف این خطر را نمی بیند و نمی داند چگونه ساورون، دشمن بزرگ آنها، ارتشی مرکب از چهار سپاه ویژه از اورک ها تشکیل داده است و قصد حمله به آنان را دارد...
جمعیت رو به رشد میمون هایی که از نظر ژنتیکی جهش یافته اند، توسط «سزار» رهبری می شوند. بیشتر انسان ها به وسیله یک ویروس مرگبار از بین رفته اند و گروه باقیمانده با میمون ها در صلح به سر می برند. اما این صلح خیلی پایدار نمی ماند و جنگی رخ میدهد که مشخص میکند کدام نژاد بر زمین حکومت خواهد کرد...
زمانی که آزمایشاتی جهت بدست آوردن درمانی برای آلزایمر بر روی میمون ها انجام میشود، یک میمون که از لحاظ ژنتیکی جهش یافته است، هوش بالایش را به کار می گیرد تا بقیه هم نوعانش را برای رسیدن به آزادی رهبری کند و...
*
"جک سالی" سرباز فلج نیروی دریایی به ماموریتی در پاندورا، قمر یکی از سیارات دوردست میرود. او در میابد که که انسانها قصد دارند موجودات شبه انسان پاندورا بنام «ناوی» را نابود کنند تا منابع با ارزش آنها که در جنگلهایشان نهفته است، را بدست آورند. جیک با یک هویت «آواتار» به داخل مردم ناوی نفوذ می کند، و از طرفی هم به سرهنگ کوارتیچ قول می دهد با ارتش همکاری کند. جیک خیلی سریع با مردم ناوی خو می گیرد و عاشق دختر رئیس قبیله آنها می شود. طولی نمی کشد که سرهنگ و افرادش با تاکتیکهایی مرگبار به مردم ناوی حمله می کنند، و جیک تصمیم می گیرد با آنها مقابله کند.