یک نویسندهی جوان به دلیل یک مشکل خانوادگی، به خانه باز میگردد و متوجه میشود دوست دخترِ سابقش که الهامبخش کتابش بوده قرار است به زودی ازدواج کند و...
سه اعجوبه که هر کدام در زمینهای متفاوت نابغهاند، بهمراه مادرشان در یک خانه زندگی می کنند. پدرشان هم که مدتها پیش ترکشان کرده، اکنون بازگشته است تا مسائل را روبه راه کند.
«جان شفت» (جکسن)، برادر زاده ی همان کارآگاه خصوصی مشهور (راندتری)، یکی از کارآگاهان خبره ی پلیس است که با هم کارش، «کامرون واسکز» (ویلیامز)، مأمور رسیدگی به پرونده ی قتل دانشجویی سیاه پوست می شود. در جریان پی گیری طولانی این پرونده، «شفت» به صرافت می افتد که از خدمت در نیروی پلیس کناره گیری و یک آژانس کارآگاهی باز کند...
سریال درباره شخصیتی بنام چارلی منکس است که نامیراست. منکس از روح کودکان تغذیه می کند و باقیمانده روح آنها را به سرزمینی خیالی بنام “سرزمینکریسمس می فرستد. جاییکه زاده خیالات وی است و هر روز کریسمس است. در این سرزمین، هیچکس حق ناراحتی ندارد. اما یک دختر ساده متوجه قدرتی در خود می شود که باعث می شود منکس سرزمین خود را در آستانه نابودی ببیند. این دختر که ویک مک کوئین نام دارد ، یک هنرمند جوان است که متوجه قابلیتی در خود می شود که می تواند منکس را پیدا کند. وی تصمیم می گیرد به مقابله با منکس بپردازد تا بتواند جان کودکانی که منکس آنها را گرفته است، نجات دهد. البته به شرط اینکه خود اسیر منکس نشود.
یک مامور سابق سازمان سیا، مدتی هست به زندگی عادی و قدیمی خود به عنوان استاد و نوازنده با استعداد بازگشته است، زمانی که نیویورک نیازمند کمک او برای متوقف کردن یک قاتل سریالی میشود، بازمیگردد تا بار دیگر حکومت قانون را در شهر برقرار کند...
*
آپدیت: قسمت 03 از فصل دوم اضافه شد.
داستان این سریال در رابطه با موجی از حملات حیوانات وحشی در مقابل انسان ها است. "جکسون اُز"، یک جانورشناس است. او زمانیکه در حیات وحش آفریقا به سیاحت های اکتشافی می پرداخت، متوجه رفتارهای عجیب و غریب حیوانات میشود. زمانی که حملات حیوانات ماهرانه تر، هماهنگ تر و وحشیانه تر می شود، وی مجبور می شود تا قبل از این که دیگر جایی برای مخفی شدن برای مردم باقی نمانده باشد، به دنبال راز این موضوع بگردد و آن را پیدا کند...