یک خوانندهی معروف اوپرا زمانی که دعوت میشود تا برای یک کارخانهدار ثروتمند به نام کاتسومی اجرایی انجام دهد ، او به همراه تمامی مهمانان توسط گروهی ناشناس گروگان گرفته میشوند و…
کورت بارتنت، هنرمند آلمانی، از آلمان شرقی فرار کرده و اکنون در آلمان غربی زندگی می کند، اما از دوران کودکی خود که تحت تاثیر نازی ها بوده سخت عذاب میکشد ....
تعدادی از والدین ثروتمند، فرزندان میلیاردر خود را به یک اردوگاه آموزش مهارت زندگی در شرایط سخت به نام بوت فرستاده اند تا کمی آنها را مسئولیت پذیر کنند. همه چیز طبق میل آنها پیش نمی رود و بزودی با پیدا شدن سرو کله یک دسته از آدم ربایان مخوف در این جزیره دورافتاده اسکاتلندی، ورق بر می گردد. در ادامه آنها باید با به کار بردن آموزش هایی که قبلا دیده اند، خود را نجات دهند …
این فیلم بر اساس یک داستان واقعی ساخته شده و در مورد دختری به نام "کالینکا" است که به دست فردی کشته میشود و پدرش "آندره" به دنبال قاتلش میگردد تا اورا در اختیار قانون و عدالت قرار دهد...
فیلم در سالهای اولیه دهه ی 20 میلادی اتفاق می افتد و داستان زندگی دو زوج به نامهای گردا (آلیشیا ویکاندر) و اینار (اِدی ردماین) را روایت می کند. گردا برای استفاده از مدل عکاسی زن، تصمیم به استفاده از اینار در لباس و شمایل زنانه می گیرد، اما اینار بزودی متوجه می شود هنگامی که لباس های زنانه را می پوشد احساس بهتری برای زیستن دارد. او تصمیمش را برای تغییر جنسیت قطعی می کند و آن را با همسرش در میان میگذارد...
در طول جنگ سرد، یک وکیل باتجربه آمریکایی به نام جیمز بی دانوان (تام هنکس)، تلاش دارد تا یک خلبان جاسوس سازمان CIA که در خاک شوروی اسیر شده است را آزاد کند.
جان مک کلین برای کمک به پسر نافرمانش جک، به روسیه سفر می کند اما متوجه می شود که جک یک مامور سی آی ای است که قصد دارد از دزدی یک اسلحه اتمی جلوگیری کند. این مسئله باعث می شود تا پسر و پدر همراه شوند تا جلوی این نیرو های زیرزمینی را بگیرند...
*
نسخه دوبله پارسی "یک روز خوب برای جان سخت" (موسسههای داخلی) | سینک اختصاصی
مردی از کما بیدار می شود و در میابد که شخصی دیگر هویت او را دزدیده و اکنون هیچکس، حتی همسر خودش حرفش را باور نمی کند. او قصد دارد به کمک زنی جوان، هویت خود را اثبات کند.
"گئرد وایسلر"، بازجوی ارشد اشتازی، پلیس امنیت جمهوری دمکراتیک آلمان و یکی از باورمندان به حکومت سوسیالیستی آلمان شرقی است. وی مأمور زیر نظر گرفتن زندگی "گئورگ دریمن" یک کارگردان تئاتر میشود که مقامات ارشد نیروی امنیتی، به توصیه وزیر فرهنگ و هنر آلمان شرقی، در پی یافتن بهانهای برای ایجاد محدودیت و خانهنشین کردن وی هستند. آنها ماموریت یافتن مدرکی مبتنی بر «ناهنجاری» گئورگ دریمن را به گئرد وایسلر، بازجوی ارشد پلیس امنیتی اشتازی محول میکنند.
جنگ جهانی دوم، کشور هُلند. دختری یهودی به نام "راخل" (وان هوتن) از اردوگاه های کار اجباری نازی ها می گریزد و به نهضت مقاومت می پیوندند. او موهایش را بور می کند و خود را مسیحی جا می زند...
در دوران جنگ جهانی دوم "کرت گرشتاین" افسر نیروهای اس اس که شاهد کشته شدن یهودیان در اردوگاههای مرگ به دست نیروهای نازی بود،تصمیم می گیرد این جنایت را به پاپ اطلاع داده و جهانیان را از این موضوع آگاه کند.در این حین کشیشی جوان به درخواست کمک او پاسخ می دهد و...
داستان درباره شخصیت «هری ملیکوز» است؛ او ورزشکار و قهرمان شنا است. اما در این میان یک اتفاق هری و دوستان اش را وارد مسیر تازه ای می کند. شخصیت «ماتیس» دوست هری، و «کارولا» خواهر هری، قصد دارند از راه فاضلاب به برلین غربی بگریزند؛ اما در حین فرار «کارولا» باز می ماند و دستگیر می شود. اینک، هری به همراه ماتیس و عده ای دیگر به فکر ایجاد یک تونل هستند که آنها را از غرب به شرق برلین برساند تا هر کدام بتوانند از این طریق، بازمانده هایشان را به نزد خود بیاورند...
این فیلم در دهه 30 بوداپست اتفاق می افتد. "لزلو" که صاحب یک رستوران است، "آندریاس" را استخدام می کند تا در رستورانش پیانو بنوازد. بعد از مدتی "آندریاس" عاشق پیشخدمت زیبای آن رستوران "ایلونا" می شود. "ایلونایی" که الهام بخش "آندریاس"، برای ساخت تنها قطعهی موسیقیاش می شود. این در حالی است که "لزلو" نیز عاشق آیلونایی" است و با او رابطهی دوستانه و عاشقانه ای دارد...
در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟