داستان فردی به نام "جیمز هارپر" که پس از اخراج از تفنگداران دریایی، به یک سازمان شبه نظامی می پیوندد تا از خانواده خود به تنها شیوه ای که می داند، حمایت کند.
نویسنده مکس زورن، در حال حاضر در اوایل دهه 1960، در یک تور تبلیغاتی در نیویورک است، آن زمان که او با زنی ملاقات کرد که هرگز فراموشش نخواهد کرد. آنها آخر هفته را با هم می گذرانند و اما 17 سال بعد آیا آینده ای برای گذشته وجود دارد؟
داستان فیلم در عصر حاضر و در هامبورگ آلمان اتفاق می افتد. مردی اسرارآمیز و فراری و شکنجه شده تا حد مرگ با ملیت نیمه چچنی نیمه روسی، به شهر هامبورگ می آید و ناامیدانه در جستجوی کمک و بازیابی ثروت پدر روسی اش است. هیچ چیز در مورد این مرد جوان درست به نظر نمی رسد و کسی نمی داند که او دزد است یا قربانی و در اصل چه هدفی دارد؟ زن انگلیسی جوانی که بانکدار خصوصی و وکیل است، مصمم می شود تا از حقوق او دفاع کند. در همین حین، این دو تحت نظر رئیس یک واحد جاسوسی آلمانی (با بازی هافمن) هستند که در تلاش است تا قطعات پازل را کنار هم بگذارد ولی زمان زیادی در اختیار ندارد...
جک رایان یکی از افسران اطلاعاتی سی آی ای است که به یک سری جابجایی های پول مشکوک می شود. او باید برای کشف حقیقت از پشت میز و فضای امن خودش خارج شود و به دل ماجرا برود و...
در یک روز عادی اتفاقی عجیب همه را شگفت زده میکند . طی یک عملیات نیروهای ویژۀ آمریکا در عراق، مردی پیدا میشود که 8 سال پیش مرگش اعلام شده بود. مردی که محاسنش بلند شده و از تمدن برای چندین سال دور بوده . آن مرد کسی نیس جز " اسکات برودی" .او در این 8 سال اسیر نیروهای القاعده بوده و بر اثرِ تصادف به توسط نیروهای ویژه پیدا میشود. موجِ شادی در میان مردم آمریکا میخروشد...سربازِ وطن به آغوش میهن بازگشته ، حتی رئیس جمهور هم این بازگشت را به وی خوش آمد میگوید. اما آیا همه چیز به همین سادگیست؟