یک قاتل قراردادی که مبتلا به نوعی زوال عقل است که به سرعت در حال پیشرفت است، این شانس را پیدا می کند که با نجات جان پسرش که از او جدا شده است، خود را نجات دهد و ...
سه سال پس از حوادث قسمت اول ، لنی فدر تصمیم میگیرد تا با خانوادهاش به شهر زادگاهش بروند تا در آنجا زندگی کرده و به همراه دوستان دوران کودکیاش زندگی را ادامه دهند. اما مشکلات جدید و عجیبی برای وی و دوستانش ایجاد میشود که…
این فیلم درباره یک پدر عیاش به نام دانی (سندلر) است که در سن نوجوانی صاحب فرزندی شد و حالا پس از سالها فرزند او در شُرف ازدواج است. اما از آنجاییکه دانی مدتهاست پسرش را ندیده و پسرش هم علاقه ای به دیدن پدر ندارد، ملاقات مجدد این دو اتفاقات عجیبی را رقم می زند...
داستان فیلم دربارهی مردی است که با حلقهی عروسی خود میتواند دخترها را به سمت خود جذب کند. در این بین میان او و یکی از همان دختران، ماجراهایی اتفاق می افتد که باعث تغییر جهت زندگیش می شود...
جک سادلستین ( آدام سندلر ) مرد موفقی است که در امور تبلیغاتی فعالیت می کند. وی به همراه همسرش ارین و بچه هایش، زندگی آرامی در لس آنجلس دارند و از این بابت بسیار خوشحال هستند. اما تنها نگرانی آنها در زمان برگزاری جشن شکرگزاری اتفاق می افتد زیرا در این روز آنان می بایستی با خواهر دوقولوی جک به نام جیل ( سندلر ) ملاقات کنند که فردی به شدت پرخاشگر و عجیب است که کانون گرم خانواده آنها را برهم می زند.
زوهان دوئیر مامور کارکشته موساد در زمینه مبارزه با تروریسم از کار خود خسته شده و آرزو دارد تا به شغل محبوب خود آرایشگری بپردازد. وقتی بعد از تعطیلاتی نیمه تمام به ماموریتی تازه برای از میان بردن مشهورترین و خطرناک ترین تروریست فلسطینی معروف به شبح فراخوادنه می شود، موقعیت را مناسب یافته و ترتیب مرگ ساختگی خود را می دهد. سپس مخیفانه و قاچاقی به نیویورک می رود تا نزد آرایشگر محبوبش پل میچل شاگردی کند...
دو آتش نشان بروکلینی به نام های «لری» (جیمز) و «چاک» (سندلر) برای استفاده از بیمه ی عمر تظاهر می کنند که هم جنس خواه هستند؛ در حالی که «لری» به تازگی همسرش را از دست داده و فرزند دارد و «چاک» مجرد است...
"سانی کوفکس"، مجردی سی ساله و بی فکر و خیال است که هرگز زیر بار مسئولیت های بزرگ سالی نرفته است. اما وقتی متوجه می شود اگر زودتر وارد گود نشود تا آخر عمرش تنها خواهد ماند، برای آن که به محبوبه اش نشان دهد می تواند با مسئولیت های بزرگ سالی دست و پنجه نرم کند، پسر بچه ی پنج ساله ای به نام "جولیان" را به فرزندخواندگی قبول می کند...
«هپی گیلمور» (سندلر)، جوان ساده و خوش قلبی است که همیشه آرزو داشته بازیکن حرفه ای هاکی بشود. او با خبر می شود که مادر بزرگش قادر به پرداخت بدهی مالیاتی دوست و هفتاد و پنج هزار دلاری خود نیست و به زودی خانه اش را از دست خواهد داد. کمی بعد «هپی» به طور اتفاقی متوجه می شود که استعدادی در ورزش گلف دارد...
"رونالد میلر" از تنهایی و گوشه گیری خسته شده و با یکی از محبوبترین دختران مدرسه قراری می گذارد تا او را وارد گروه بچه های دیگر کند و آن دختر نیز در ازای دریافت هزار دلار می پذیرد یک ماه نقش دوست دختر "رونالد" را بازی کند...
یک مجری تلوزیونی زن، بعد از اینکه برخورد کشنده با یک قاتل سریالی را پشت سر می گذارد، به یک منطقه دور افتاده کوهستانی منتقل می شود. اما ساکنین این منطقه، آنطور که به نظر می رسد مهمان نواز نیستند...
داستان این سریال در مورد پزشکان ارتش آمریکاست که توی جنگ با کره گرفتار میشن. با توجه به شرایط میبینن که دیگه گرفتار شدن و مجبور میشن خودشون رو یه جوری سرگرم کار کنن و ... ...
«ایرل» (مارتین لارنس) و «هنک» (استیو زن) در یک چیز با هم تشابه دارند، هردو طرد شده ی اداره ی پلیس لوس آنجلس هستند! یکی خنگ و دیگری عصبانی. اخراج این دو همکار در یک اتفاق باورنکردنی، ناگهان منجر به کشف بزرگترین باند قاچاق در آمریکا می شود و حال این دو مامور بدشانس ناخواسته درگیر این ماجرا می شوند...
داستانی کمدی عاشقانه در مورد مردمی که روی یک مراسم عروسی کار میکنند تا روز بینظیری را برای زوج دوستداشتنی رقم بزنند، درحالی که روابط خودشان عجیب، دیوانه وار و دور از همه چیز تمام است.
پنج دوست و هم تیمی سابق، بعد از اینکه مربی بسکتبال شان فوت می کند، برای تعطیلات آخر هفته قرار می گذارند بعد از مدتها دوباره همدیگر را ببینند و همراه خانواده هایشان خوش بگذرانند.