سواف برای فرار از زندگی شوربختانه اش تصمیم می گیرد به ارتش بپیوندد. با شروع جنگ خلیج او به همراه سربازان دیگر بعنوان دفاع از صحرا به عربستان صعودی فرستاده می شود. او به همراه هزاران سرباز دیگر که نه دشمن را می شناسند و نه از دلیل حضور خود در آنجا مطلع هستند در میان صحرا انتظار رویارویی با دشمن را می کشند...
«ویکتور ناورسکی» از یکی کشورهای اروپای شرقی تازه به نیو یورک آمده است. دقیقا در همین زمان کشور او به سبب اختلالات و جنگ از بین می رود. از این رو ویکتور کسی است که هیچ کشوری ندارد، و از سوی امریکا قابل شناسایی نیست. به همین خاطر از ورود او به امریکا جلوگیری می شود، و از طرف دیگر امکان دیپورت شدن به کشور خودش هم نیست، و باید تا مشخص شدن شرایطش در فرودگاه باقی بماند.
داستان فیلم در مورد چهار جوان است که به دنبال پس گرفتن فیلم پ_ورنویی هستند که به اشتباه به یکی از دوست دخترهایشان پست کرده اند و ناچار به سفری 1800 مایلی می شوند...