نورا 30 ساله که به ندرت از روستای زادگاهش خارج شده, پس از فوت پدربزرگش تصمیم می گیرد به همراه مادر بزرگ خود در امتداد ساحل باسک سفر و خاکستر او را جمع آوری کند.
پیلار، شاهزاده اسپانیا و ملکه آیندهی این کشور، یک فرد آزاداندیش و جشنپسند است که با مشکلات دست و پنجه نرم میکند و از او خواسته شده تا اسپانیا را از رسوایی احتمالی که خانوادهاش را تحت تأثیر قرار داده و ممکن است نهاد سلطنتی را نابود کند، نجات دهد.